سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه گرفتاری اش را به نامهربان شکوه کند، حکیم نیست . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:----4213---
بازدید امروز: ----5-----
بازدید دیروز: ----3-----
یادداشتهای یک روحانی

 

نویسنده: احمد نباتی
سه شنبه 85/5/3 ساعت 9:31 عصر

بعد از نماز جوانی  کنارم نشست سلام دادم اونم با دستپاچگی و انگار یه کمی هم جاخورده باشه گفت :

 سلام حاج اقا !

من که دیدم الکی ما رو کسی حساب کرده باخنده بهش گفتم :خوب حال شما چطوره ؟اسمتون چیه؟

خیلی ممنون . پیمان

 از ظاهرش معلوم بود که جوان با کلاسیه البته خیلی هم مودب بود !

حاج اقا ببخشید سؤالی داشتم

بفرمایید

یه مدته که یه فکری ذهنمو مشغول کرده ( بعدش سرشو پایین انداخت و دیگه چیزی نگفت)

خوب چه فکری؟

حاج اقا ببخشید عاشق شدن حرامه ؟

نه!!!! البته چند جور عشق داریم .

اشک تو چشماش حلقه زد و با حالتی بغض الود گفت :

حاج اقا میدونید چه روزهای سختی رو پشت سر گذاشتم ؟به خدا روز و شب برام نمونده نه خواب

دارم نه خوراک با کسی حوصله صحبت کردن ندارم. شدم مثل یک مرده .نمیدونم این چه بلایی بود که به سرم خراب شد . تا همین یک سال پیش برای خودم ادمی بودم زندگیمو میکردم اما نمیدونم چی شد که یکمرتبه جلوم سبز شد و.........

خوب عزیزم ناراحت نباش مطمئن باش که دوباره میشی همون اقا پیمان پارسال منتهی به شرطی که یک مقداری همت داشته باشی !

حاج اقا به خدا خیلی تلاش کردم اما نمیشه شما نمیدونید آتش عشق با آدم چکار میکنه ؟!

درسته سخته اما گفتم که همت داشته باش .

خوب حاج اقا چکار کنم؟                

ببین عزیزم ! اون کسی که عاشقش شدی چطور ادمیه؟!

حاج اقا ادم معصوم و پاکیه . یه حس عجیبی به من میگه که خدا ما دوتا رو فقط برای هم افریده و میدونم که بدون اون  نمیتونم زنده باشم. همین!

یعنی فکر میکنی که هیچ عیبی نداره ؟!

خوب اره!

  اقا پیمان چند تا سؤال دارم اما خواهش میکنم که با دقت جواب بدی !

حتما

مطمئنی که از هر جهت با همدیکه توافق دارین؟

(بعد از یه کمی من و مون کردن )خوب فکر میکنم .....اما مطمئن هم نیستم.

اما دومین سؤال :مگه نباید انسان آزاد و آسوده باشه پس چرا خودت رو اسیر کردی ؟! چرا خودت رو اینقدر کوچیک کردی که تمام شخصیت و زندگیت رو خلاصه کردی در یک انسان و حاضری براش هر کاری رو انجام بدی ؟! تو جوانی! باید نشاط داشته باشی باید از این فرصت طلایی برای اینده ات استفاده کنی حیف از تو نیست که خودت رو گرفتار کنی ؟!

فرق تو با یک زندانی دربند چیه ؟

حاج اقا هر دومون اسیریم اما اسارت من بدتره چون اسارت روحیه نه جسمی .

آفرین ! آفرین ! پس برای اینکه نجات پیدا کنی باید هر چیزی که تو رو به یادش میاندازه از فضای زندگیت دور کنی  . در تنهایی ها با یادش خودت رو سرگرم نکنی و کلا سعی کن که همیشه خودت رو مشغول به کاری نگه داری تا تنها نمونی و بدان که بعد از هر سختی ، انسان طعم خوش اسودگی رو میچشه

اقا پیمان در کنار همه اینها توکل به خدای عزیز رو هم فراموش نکن .

 

اون روز از همدیگه خداحافظی کردیم و من دیگه پیمان رو ندیدم  .

البته حدود پانزده روز بعد با قیافه ای شاداب پیشم امد و گفت :

 حاج اقا با چه زبانی از شما تشکر کنم به خدا مثل اینکه دوباره متولد شدم!!

 گفتم از خدا تشکر کن !

 

در ان هنگام به یاد کلام علی علیه السلام  افتادم که فرمود :"من عض طرفه اراح قلبه " هر کس چشم خودش را از حرام نگاه دارد در آسایش و راحتی است

 

  

 

 


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • معنای نگاه معصومانه ات را همه فهمیدند
    پیمان عزیز تولدت مبارک
    راستی تا حالا شده تو زندگی تنها بمونید؟

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •